همیشه فارغ از این همه هیاهو آدم دنبال جایی میگردد که زخم ِ تنهاییاش تازهتر نشود هی!
جایی که طراوت ِ آب صبحها خودش را تا به قلبت برساند
و چای بنوشی با طعم ِ هیزم!
سکویی برای پرتاب به ابرها و رؤیاها
عطر کاهگل برای بیهوش شدن ِ مدام
زنبیلی از سیب ِ تلخ* و نمک برای بازگشت ناگهان به کودکی
توکاهای سیاه، پرستوان، سقف سفالی، چشمه آب، مادربزرگانان سحرخیز، رقص گندم، جلوهگری آفتابگردان ، بوقلمونهای شاکی، مادیانهای پرکار، زنگ خفهی گردن بزهای گله، سگ، خروس، پروانهگی آسان، مه شبگاهی و صبحگاهی و ...
اصلاً بروید خودتان ببینید!
عکسهای زیر مربوط است به روستاهای آغوزدره و فتکش(Fetkash) از توابع گلوگاه ِ مازندران است!
* سیب تلخ: سیبی است که وحشی است ظاهراً و عموماً به نسبت بقیه سیبها ریز است و تلخ کمی متمایل به ترشی! با نمک که بخورید دنیا را بهتان دادهاند انگاری!
عکسها از من است و خیلی پیشترها در هفتسنگ ِ عزیز منتشر شده بودند!
خبر بیست و سی : سرکرده منافقین که اکنون در سیاره مریخ به سر میبرد از مردم ایران خواست در تظاهرات بیست و دوم بهمن شرکت نکنند
.
.
www.shahrah.blogsky.com
به هوس خوردن سیب تلخ افتادیم !
چه بوی خوشی می دهد این گوشه قدیمی/ این پیراهن قشنگ / این همه پروانه سپید بر خال خط خوش باور/ که گمان کرده بودم / باد / آنهمه را با خود برده است ...