گیسوبلند، آینه، عصیان سرمه وَ
چشمانِ در شهودِ درخشان سرمه وَ
سوداگری ز ایل زمینخوردگان عشق
مردی که خیس بارش باران سرمه وَ
مردی شبیه رستم و خوانی شبیه چشم
با بازوان زخمی پیکان سرمه وَ
پاهای ناتوانِ جدامانده از مسیر
دستان مات، مات بهاران سرمه و َ
انگار بوی خون عجیبی به کوچههاست
گیسوبلند، آینه، عصیان سرمه وَ...
* سیب تلخ: سیبی است که وحشی است ظاهراً و عموماً به نسبت بقیه سیبها ریز است و تلخ کمی متمایل به ترشی! با نمک که بخورید دنیا را بهتان دادهاند انگاری!
عکسها از من است و خیلی پیشترها در هفتسنگ ِ عزیز منتشر شده بودند!