نتوانستن به نوشتن
غریب دردیست
نباید ِ این خیابان را که رعایت نکنی
میشود همین بیخوابی ِ روزانه و شبانه
و خیال ِ ناآرام
و دستی که تنها می شود برای نوشتن ِ اندوه!
ماه
بالای کوه ِ موعود
بازگشاده تابش را
و پلنگ،
پلنگ خسته تنها
روی درخت ِ همیشه
خیره
ساکت
تنها
آی گفتین ...
نتوانستن به نوشتن
غریب دردیست!
سلام عباس جان
فوق العاده بود امیدوارم که زود به زود بروز بشی
راستی من بروزم بیا خوشحال می شم ببینمت
ای وای !
میشه خیلی زیاد تکرارش کرد:
نتوانستن به نوشتن
غریب دردیست
نگارش شما خیلی افتضاح بود
از هر طرف نرفته به عباس می رسم
آهسته تر کن این اسب معرفت شعرت را. افسار فهم ما از قافیه بیرون افتاده است
ولی سکوت دردی بزرگتر است...
خیره
ساکت
تنها
امروزه روز با این همه وسایل ارتباط جمعی هیچکی نمی تونه حرفشو به دیگری بزنه! حکایتیه ها!