سلام خانم ِ صبور!
خجل ِ این همه نگرانیام در چشمان ِ شما
هیمههای بخاری را
کمی بیشتر میکنم
که سرخی ِ گونههایتان را
از گرما بیانگارند...
سلام خواستم بی خبر نرم
سلام آقای دوست .. این بخاری هیزمی و سرو صدای هیزم ها ! منو به یاد دیلمان انداخت :) وشعر که چقدر قشنگ بود ..
به نظرم تمام زندگی زنها یا در راز میگذرد یا در انکار
یه جور خاصی این شعر من و گرفت شاید به خاطر سرخی این هیزماست یا راز ِ سرخی ِ اون گونه ها یا صبوری ِ زنی که می تونه مردی رو خجل کنه ...
سلام خواستم بی خبر نرم
سلام آقای دوست .. این بخاری هیزمی و سرو صدای هیزم ها ! منو به یاد دیلمان انداخت :)
وشعر که چقدر قشنگ بود ..
به نظرم تمام زندگی زنها یا در راز میگذرد یا در انکار
یه جور خاصی این شعر من و گرفت شاید به خاطر سرخی این هیزماست یا راز ِ سرخی ِ اون گونه ها یا صبوری ِ زنی که می تونه مردی رو خجل کنه ...
یه جور خاصی این شعر من و گرفت شاید به خاطر سرخی این هیزماست یا راز ِ سرخی ِ اون گونه ها یا صبوری ِ زنی که می تونه مردی رو خجل کنه ...