آهو جان!
پلنگ بشو نیستم دیگر.
دست از سر من برمیداری؟
تازه!
تو که دندانت تیزتر است در بازار این همه صید لاغر...
***
در این شبی که جاده به پس میرود
تمام کلماتم
به ماه آمیخته
به معصومیت خاطراتی دور..
چشم اهو درد غریبیست.وقتی میگم و مینویسم گریه ام می گیره...
سلام. یه سر برو گرگان از هوای گرم زمستان خبر بگیر.
حتی اگر نباشی می آفرینمت، چونانکه التهاب بیابان سراب را
چشم اهو درد غریبیست.
وقتی میگم و مینویسم گریه ام می گیره...
سلام. یه سر برو گرگان از هوای گرم زمستان خبر بگیر.
حتی اگر نباشی می آفرینمت،
چونانکه التهاب بیابان سراب را