بگردان ساقی مه روی جام
رهایی ده مرا از ننگ و نام ُ
نهادستی به هر گامی تو دام
ولاتکسل فان القوم قاموا
تو بگریزی ز من از راه بام
که یکدم صبر کن ای تیزگام
که من سوزیدم و این کار خام
فنستکفی بهذا والسلام
حضرت مولانا/ با تلخیص
مینیاتور: ستاره صبح/Morning Star
اثر استاد فرشچیان
سلام
وبلاگ قشنگی داری بهم سر بزن.
اگر تونستی ۲ شنبه هم یک سر بهم بزن کارت دارم.
بای
ساقیا بر خاک ما چون جرعهها میریختی
گرنمیجستی جنون ما چرا میریختی؟
...
دست بر لب مینهی یعنی خمش من تن زدم
خود بگوید جرعهها کان بهر ما میریختی
حضرت مولانا