حال و روزنوشت‌

حال و روزنوشت‌های من در این روزهای نبادا!

حال و روزنوشت‌

حال و روزنوشت‌های من در این روزهای نبادا!

تقصیر خودم بود!

 

تقصیر خودم بود.

از اول هم تقصیر خودم بود که در همان دیدار اول چشم‌هایم را به او تعارف کردم.

او هم با کمال میل تعارفم را پذیرفت.

تعارفی که به خیلی‌ها کرده‌بودم و اصلا این تعارف تکیه‌کلام من بود.

از همان روز دیگر هیچ چیز را درست نمی‌بینم.

بگذارید راستش را بگویم دیگر اصلا نمی‌بینم...

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر

چشم دل باز کن که جان بینی! چشمو میخوای چی کار اخوی؟!

مهدی 1385/01/22 ساعت 09:06 http://akrane.persianblog.com

دکتر چشم پزشک میخوای؟ شاد باید.

وبلاگ جدیدت‌رو تبریک می‌گم. کارت باز هم عالیه. با جریان بارون و گریه و چشم کلی حال کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد