حال و روزنوشت‌

حال و روزنوشت‌های من در این روزهای نبادا!

حال و روزنوشت‌

حال و روزنوشت‌های من در این روزهای نبادا!

صبر کن، گوش‌ماهی‌هایت را جا گذاشته‌ای!

 برای پس‌مانده‌های یک بغل نامه>>

شبیه جاده‌ای
که ممتد بشود به مه
بالایی و نفس‌گیر

شبیه صاعقه‌ای
که یکهو می‌آید و می‌رود...
دلهره می‌آوری
مهیب و شیرین!

شبیه دستی که گرفته شده زیر شیر 
تا کودکی تشنه را بنوشاند
زیبایی

*
لختی صبر کن
گوش‌ماهی‌هایت را جا گذاشته‌ای
و من را
با این همه تنهایی ِ مدام
و این همه صدای ِ در
که معلوم نیست دوباره کی بلند شود...

پ.ن:
یادم باشد بتوانم بکشم عکس کسی را که دور است و نزدیک نمی‌شود و قاب کنم...

نظرات 4 + ارسال نظر
پریدری 1386/11/09 ساعت 16:43

...و قابش کنم در پنهانی ترین زاویه دل!
آنجا که دست هیچ نامحرمی به آن نمیرسد...
جایی در همسایگی خدا...

لیلا 1386/11/09 ساعت 17:00 http://nakhanaa.blogfa.com

گوش‌ماهی‌هایم را بده بروم

به لطف لیلا به همه وب هایتان سر زدیم.. دیدیم چه قدر بی‌خبریم ... گفتند آدمی را شایسته و بایسته آن که وجوه و ابعاد مختلف داشته باشد اما فکر نمی‌کردیم احدی این جمله را به جد عملی کرده باشد حتی شما دوست عزیز..

معصوم 1386/11/20 ساعت 14:14

.. و امروز چقدر خالی بودن آن صندلی سنگینی کرد بر دل تنگم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد