بارون رفته تو چشمات؟!

 

ستاره

ستاره

ستاره

سه تا ستاره!

نه چهار تاست!

نه !

هزار تا ستاره!

چرا چشمام اینجوری شده امروز؟

این کاشی‌های خیس رو خوب به خاطر بسپار!

 یواش یواش که پاییزتر بشه می‌رسی به اینکه باید کم‌کم کفشاتو دربیاری

 و روی این کاشی‌ها قدم بزنی و سرما بیاد تو پوستت و

هی قدم بزنی

و هی سردت بشه و

هی خسته نشی و

هی بارون بگیره

که یه ستاره در نظرت یهویی بشه هزارتا ستاره! 

و نشه فهمید داری گریه می‌کنی یا بارون رفته تو چشمات!