که یک‌دم صبر کن ای تیزگام و...!

 

بگردان ساقی  مهروی جام و...

 

بگردان ساقی مه روی جام  ُ

رهایی ده مرا از ننگ و نام  ُ

گرفتارم به دامت ساقیا زانک

نهادستی به هر گامی تو دام  ُ

رها کن کاهلی دریاب مارا

ولاتکسل فان القوم قاموا

نکو نبود که من از در درآیم

تو بگریزی ز من از راه بام  ُ

تو بگریزی و من فریاد در پی

که یک‌دم صبر کن ای تیزگام  ُ

مسلمانان مسلمانان چه چاره‌ست

که من سوزیدم و این کار خام  ُ

حدیث عاشقان پایان ندارد

فنستکفی بهذا والسلام  ُ

 

حضرت مولانا/ با تلخیص

مینیاتور: ستاره صبح/Morning Star

اثر استاد فرشچیان