حال و روزنوشت‌

حال و روزنوشت‌های من در این روزهای نبادا!

حال و روزنوشت‌

حال و روزنوشت‌های من در این روزهای نبادا!

گذشت فرصت سبزی که چشم های تو بود!

هزاره‌ای به تماشای چشم‌هات نشستم

دریغ طرفی از این عیش و عشق نبستم

گذشت فرصت سبزی که چشم‌های تو بود

و من که آینه بودم هزار بار شکستم

 

نظرات 14 + ارسال نظر

بازاریابی اینترنتی ... هر کلیک 80 ریال ... به ما سر بزنید.

تسنیم 1385/02/09 ساعت 20:12

وایی چه چشم وحشتناکی!!!!

آشنا 1385/02/10 ساعت 00:25

سلام:حالا چشم کی بوده؟مسئله اینست.

سارا 1385/02/10 ساعت 13:43 http://www.adomide.com

وای از دست این چشمها...

لیلا 1385/02/10 ساعت 14:25

این دو بیت رباعی بود یا دوبیتی نفهمیدم
موزون بود یا غیر موزون نفهمیدم
فقط تنها چیز این بود که فهمیدم
فرصت سبزی را از من گرفت و من دیر فهمیدم
شعری از شاعری توانا

حمید 1385/02/10 ساعت 14:38 http://www.roolami.com

منی که آینه بودم، شکست می‌خوردم
هزار مرتبه می مردم و ... نمی‌مردم!

حمید 1385/02/10 ساعت 14:39 http://www.roolami.com/

و فصل، فصل درو کردن اقاقی بود
و فصل چیدن از عشق هر چه باقی بود

تمام آینگی‌های من ترک می‌خورد
به روی باور من داشت مُهر شک می‌خورد

و اتفاق قشنگی که داشت می‌افتاد
سپرده شد به هیاهوی هر چه باداباد

کسی نبود که با من کمی درنگ کند
دقیقه‌های مرا اندکی قشنگ کند

و قصه داشت بدون یکی ورق می‌خورد
و مرد ِآینه‌ام لحظه لحظه می‌پژمرد

من ِ در آینه با من اگر چه فاصله داشت
غریبه بود ولیکن همیشه حوصله داشت

برای زمزمه‌ی دردهای من با من
برای گریه شدن -پابه‌پای من با من

حمید 1385/02/10 ساعت 14:41 http://www.roolami.com/

به مرد آینه‌ام گفتم: آمد او! آمد!
هدر نشد غم شب‌های های‌وهو، آمد

هدر نشد غم این سالیان دربدری
دقیقه‌های پر از التهاب بی‌خبری ...

حمید 1385/02/10 ساعت 14:41 http://www.roolami.com/

و مرد آینه‌ام که دوباره‌‌ی من بود
همیشه دل نگران ستاره‌ی من بود

که هیچ‌گاه به چشمان‌مان ندیدیم‌ش
میان این چقدر آسمان ندیدیم‌ش

از انتخاب‌شدن هر دو دل به شک بودیم
که هر دو زخمی این خیل صورتک بودیم

حمید 1385/02/10 ساعت 14:42 http://www.roolami.com/

اتاق کوچک من قد آسمان جا داشت
چقدر هر شب ابری هوای سارا داشت

هوای مرد در آیینه‌ی مرا و مرا
هوای هق‌هق و دل‌تنگی و چه‌ها و چه‌ها ...

حمید 1385/02/10 ساعت 14:43 http://www.roolami.com/

شب اتاق مرا سر رسیدی و چیدی
به مرد ِ آینه‌ام عاشقانه خندیدی

حمید 1385/02/10 ساعت 14:44 http://www.roolami.com/

رسیده‌ای که به آیینه‌ام بپیوندی
تویی که آینه هستی؛ قشنگ می‌خندی ...

حمید 1385/02/10 ساعت 14:45 http://www.roolami.com/

به یادت آینه جان، ابر ابر می‌بارم
هنوز هم که هنوز است؛ دوست‌ت ...

فرصت سبز!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد